ابتدا به کاربردعمومی واژه ازمنابع مختلف می پردازیم.در واژه نامه المنجد- افْتِجَاراً [فجر] في الكلام: سخن را بى آنكه از كسى شنيده باشد جعل و اختراع كرد.راغب اصفهانی-
فجور دریدن پرده دین است.قاموس قرآن- فجر: شكافتن. «فَجَرَ الْقَناةَ: شَقَّهُ» بعضى قيد وسعت را بآن اضافه كردهاند وَ قالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنا مِنَ الْأَرْضِ يَنْبُوعاً اسراء: 90. گفتند:هرگز بتو ايمان نياوريم تا از اين سرزمين براى ما چشمهاى بشكافى. فجر و تفجير هر دو متعدّىاند و تفعيل براى مبالغه است وَ فَجَّرْنا خِلالَهُما نَهَراً- كهف: 33. ميان آندو باغ نهرى شكافتيم و جارى كرديم. صبح را از آن فجر گويند كه شب را ميشكافد (مفردات) ... وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كانَ مَشْهُوداً اسراء: 78. و نماز صبح را بخوان كه نماز صبح مشهود است «فجر» در آيه بمعنى صبح است خواه بمعنى فاعل باشد (شكافنده شب) و خواه بمعنى مفعول (شكافته شده).گناه را بقول راغب از آن فجور گويند كه پرده ديانت را پاره ميكند عامل آن فاجر است وَ لا يَلِدُوا إِلَّا فاجِراً كَفَّاراً نوح: 27.همانطورکه اغلب مفسران هم گفته اند، فجورشکافنده، پاره کننده است. قول المنجدراهم می توان دراین راستا دانست، جعل واختراع سخن. به این ترتیب که پاره کننده حقیقت موجوداست تا ازآن سخنی جدید وجعلی بیرون آورد. بنابراین، فجور شکافتن یا برش چیزی است تا ازمیان آن، چیزی دیگر نامتجانس با آن بیرون آورده شود. درآیات متعددی
درقرآن، از ریشۀ این واژه برای شکافتن زمین وبیرون جهیدن آب ازآن استفاده شده است. میدان عمل این واژه، هم درموارد مادی به کاررفته است وهم موارد غیر مادی که به انسان ربط پیدا می کند.در سورۀ شمس می فرماید: وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها (1) وَ ا بیان نو...
ادامه مطلبما را در سایت بیان نو دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : bayaneroschano بازدید : 10 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 3:12